من از سن 15 سالگی خودم درگیره مشکلاتی که یه فرد بیمار که تاحدی منو مورد آزارهایی که حق نبود و به اندازه کافی به من صدمه وارد کرد ولی الان بعد از تحمل این همه بلا و آزارها من مهم نیستم دیگه و الان دختر من که اسیره واقعا یه حیوون که هیچ کس بیماری این حیوون رو نمیتونه بهش ثابت کنه ..و دخترم رو داره با رفتارها و اشتباهاته نادرستش به منجلاب میبره ..من دو هفته پیش به خاطره ناپدید شدن دخترم که محرز این خانواده راحت همه رو فراری میدن به روح پدرم تا یه قدمی مرگ رفتم و داشتم واقعا جونم رو از دست میدادم و این حیوون که کل عمرمنو به خاطره کثافت بودن خوده کثیفش و پنهان ماندن خطاها و اشتباهاتش و اینکه خیلی مردم و آبرو براشون مهم نیست این حیوون فقط نمیخواد فک کنه پپه بوده که جایی سوال پس نداده باشه درست مثل مادرم که دخترش رو به خاطره همین موضوع به فنا داد و طرد کرد. تروخدا خواهش میکنم مشکل حاد و خطرناک من رو تا یه مصیبتی جبران ناپذیر نشده به من و دخترم کمکی کنید تا نجات پیدا کنیم؟
شما بایست در خصوص رفتار شوهر دخترتان بیشتر توضیح دهید تا مشخص شود که این رفتارها و اشتباهات نادرستش چه مواردی است؟؟؟