رأی وحدترویه شماره 573 ()- 1/11/1370
صلاحیت دادگاههای عمومی دادگستری در رسیدگی به بزه تهیه و نگهداری
نوار و فیلم ویدئویی مبتذل و نمایش آن
احتراماً آقای معاون دادستان انقلاب اسلامی بابل طی شرحی با ارسال پروندههای کلاسه 66/242 و 66/581 اعلام داشته: در مورد صلاحیت دادسرا و دادگاههای انقلاب اسلامی در رسیدگی به بزه تهیه و نگهداری ویدئو و نمایش فیلمهای ویدئویی مبتذل و غیرمجاز و نیز ضبط ویدئو از باب قاچاق موضوع ماده (104) قانون تعزیرات و قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی که... مصوب 28/12/1365 مجلس شورای اسلامی و قانون مجازات مرتکبین قاچاق از شعب 31 و 32 دیوانعالی کشور آرای متفاوت صادر گردیده است و تقاضای طرح موضوع را جهت ایجاد وحدترویه نمودهاند اینک خلاصه جریان پروندههای مذکور به شرح ذیل معروض میگردد:
1 ـ در پرونده کلاسه 66/581 بابل آقای محسن کرمانیان به اتهام نگهداری نوار و فیلم ویدئویی مبتذل و یک دستگاه ویدئو به منظور نمایش فیلمهای مبتذل تحت تعقیب قرار گرفته و کیفرخواست شماره 26 مورخ 19/2/1368 صادر گردیده دادگاه انقلاب اسلامی ساری پس از رسیدگی به موضوع طبق دادنامه شماره 71 مورخ 15/4/1368 مستنداً به ماده (104) قانون تعزیرات و ماده (7) قانون مجازات فروشندگان لباسهایی که... و با توجه به بند 3 ماده (5) قانون مجازات اسلامی متهم فوق را به دو ماه زندان و ضبط ویدئو و فیلم و نوارهایی مذکور در فوق محکوم نموده است با اعتراض محکومعلیه به رأی صادره و بقای قاضی در رأی خود پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و شعبه 31دیوانعالی کشور در پرونده کلاسه 15ـ2664ـ31 طبق دادنامه 406 مورخ 19/9/1368 چنین رأی داده است:
رأی ـ اعتراض محکومعلیه غیرموجه است و حکم صادره با مواد قانونی منطبق است پرونده جهت اجرای حکم به مرجع رسیدگی اعاده میگردد.
2 ـ در پرونده کلاسه 66/242 بابل 1 ـ آقایان صادق قربانی شغل کشاورز 2 ـ نقی بابایی شغل تعمیرکار تلویزیون 3 ـ علیرضا حسنپور شغل لبنیات فروش به اتهام شرکت در تهیه و نگهداری ویدئو و فیلم سفید و اشاعه فحشا و منکرات تحت تعقیب قرار گرفتهاند و از طرف دادسرای انقلاب اسلامی در مورد آنان کیفرخواست شماره 165 مورخ 8/6/1366 صادر و به استناد مواد (103 و 104) قانون تعزیرات تقاضای تعیین مجازات شده است، دادگاه انقلاب اسلامی بابل پس از رسیدگی طبق دادنامه شماره 217 مورخ 4/8/1368 با احراز بزه انتسابی به متهمان ردیفهای 1 و 2 مستنداً به ماده (104) قانون تعزیرات و بند 3 ماده (5) قانون مجازات اسلامی و بند 1 ماده (40) قانون امور گمرکی ناظر به ماده (1) قانون مجازات مرتکبین قاچاق و ماده واحده از قانون تفسیر ماده (45) قانون اخیرالذکر متهم ردیف (1) را به یک ماه حبس و متهم ردیف (2) را به دو ماه حبس و مصادره یک دستگاه ویدئو و فیلم مربوطه و نیز دو برابر بهای ویدئو به نفع دولت محکم و حبسهای تعیینشده را مستنداً به ماده (40) قانون مجازات اسلامی به مدت 2 سال تعلیق و متهم ردیف 3 را به لحاظ فقد ادله اثباتی کافی از بزه انتسابی تبرئه نموده است و محکومعلیه ردیف 2 به حکم صادره اعتراض و توضیح داده است که قاضی دادگاه اعتراض را به نظر آقای دادستان رسانیده که به منزله عدم قبول اعتراض و بقا در رأی صادره تلقی و طبق دستور به دیوانعالی کشور ارسال شده و شعبه 32 دیوانعالی کشور در پرونده 19/3084 طبق دادنامه 362 مورخ 12/12/1369 چنین رأی داده است:
رأی ـ دادنامه صادره مارالبیان بنا به جهات ذیل مخدوش است:
1 ـ در گزارشات اولیه متهمین ردیفهای 2 و 3 به عنوان تماشای فیلم متهم بودهاند ولی دادگاه متهمین ردیف اول و دوم را محکوم نموده است و حال آنکه گزارشات و دلایل و قرائن موجود در پرونده حاکی است که دستگاه ویدئو با همکاری متهم ردیف اول کشف و ضبط شده است و اگر هم توسط آن فیلم نمایش داده شده هنگام نمایش آن توی خانه نبوده. 2 ـ در واقع هدف اصلی از پیگیریها کشف و ضبط فیلم مبتذل بوده که نه دقیقاً روشن است که محتوای فیلم مکشوفه چه بوده و نه صاحب واقعی آن روشن شده است و حتی استفاده از آن هم توسط هیچیک از متهمین احراز نشده و در واقع اتهامات مطروحه در کیفرخواست و رأی دادگاه کمترین دلیل اثباتی ندارد. 3 ـ استناد دادگاه به ماده (40) قانون امور گمرکی و قانون مجازات مرتکبین قاچاق اولاً خارج از محدوده کیفرخواست و جنبه قانونی ندارد و ثانیاً طرح اتهام قاچاق فرع براعلام جرم از طرف گمرک است و هیچگونه دلیلی در پرونده وجود ندارد که حاکی از ورود غیرمجاز یک دستگاه ویدئوی مستعمل به داخل کشور بهطور قاچاق باشد.
4 ـ اصولاً دادسراها و دادگاههای انقلاب صالح به مداخله در اینگونه امور نیستند و احتمالاً مداخله مزبور ناشی از توجه به قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی که... ماده (5) و تبصره (1) قانون مرقوم و ارتباطی به عناوینی مانند اشاعه فحشا و استفاده از ویدئو و فیلم مبتذل و امثال آن ندارد بنا به مراتب فوق رأی صادره مخالف با موازین و مقررات قانونی و خارج از صلاحیت تشخیص و با نقض آن پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادگاه کیفری 2 همان حوزه قضایی ارجاع میشود.
اینک با توجه به مراتب به شرح ذیل اظهارنظر میشود:
نظریه ـ همانطور که ملاحظه میفرمایید در مورد صلاحیت رسیدگی به بزه تهیه و نگهداری نوار و فیلم ویدئویی مبتذل و نمایش آن از شعبات 31 و 32 دیوانعالی کشور آرای متفاوت صادر شده است بدین توضیح که شعبه 31 رسیدگی به بزه فوق را در صلاحیت دادسرا و دادگاه انقلاب دانسته ولی شعبه 32 دادسرا و دادگاه انقلاب را صالح به مداخله و رسیدگی در این مورد ندانسته است بنا به مراتب به منظور ایجاد رویه واحد مستنداً به ماده واحده قانون مربوط به وحدترویه قضایی مصوب 7/4/1328 تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوانعالی کشور مینماید.
معاون اول دادستان کل کشور ـ حسن فاخری
به تاریخ روز سهشنبه 1/11/1370 جلسه هیأت عمومی دیوانعالی کشور به ریاست رییس دیوانعالی کشور و با حضور نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب حقوقی و کیفری دیوانعالی کشور تشکیل گردید.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر: «با توجه به تبصره 1 ماده (5) و ماده (7) قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی که استفاده از آنها در ملاٴعام خلاف شرع است یا عفت عمومی را جریحهدار میکند و ماده (104) قانون تعزیرات موضوع اتهام در صلاحیت دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامی قرار دارد بنابراین رأی شعبه 31 دیوانعالی کشور تأیید میشود.» مشاوره نموده و اکثریت بدین شرح رأی دادهاند:
رأی وحدترویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور
جرایم مذکور در ماده (104) قانون تعزیرات() از جرایم عمومی میباشد و رسیدگی آنها در صلاحیت دادگاههای عمومی دادگستری است. ماده (5) قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی که استفاده از آنها در ملاء عام خلاف شرع است ویا عفت عمومی را جریحهدار میکند و تبصره (1) آن مصوب 28/12/1365 () ناظر به معدوم کردن فیلم و عکس و پوستر موضوع ماده (104) قانون تعزیرات و دراختیار دولت قرار گرفتن وسایل ضبط و تکثیر (ویدئو، وسایل تکثیر...) میباشد که از آثار و تبعات اجرای حکم دادگاه است و صلاحیت دادگاههای عمومی را نفی نمیکند. بنابراین رأی شعبه 32 دیوانعالی کشور که رسیدگی به این جرایم را در صلاحیت دادگاههای عمومی دادگستری شناخته صحیح تشخیص میشود.
این رأی برطبق ماده واحده قانون وحدترویه قضایی مصوب 1328 برای دادگاهها و شعب دیوانعالی کشور در موارد مشابه لازمالاتباع است.