رأی وحدترویه شماره 570 ()- 10/10/1370
قطعی بودن قرار صادره از دادگاه حقوقی 1 در مقام تجدیدنظرخواهی
از رأی دادگاه حقوقی 2
احتراماً آقای دادرس محاکم عمومی حقوقی قم طی شرحی به عنوان جناب آقای دادستان محترم کل کشور به پیوست دو فقره دادنامههای شماره 856/13 مورخ 28/12/1369 و 16/21 مورخ 21/1/1370 صادره از شعبات 13 و 21 دیوانعالی کشور اعلام داشته در مورد تجدیدنظرخواهی از قرار رد دادخواست تجدیدنظر که مستنداً به ماده (537) قانون آییندادرسی مدنی و به لحاظ خارج از فرجه قانونی ده روزه صادر شده از شعبات دیوانعالی کشور آرای متهافت صادر گردیده و به استناد ماده (3) مواد اضافهشده به قانون آییندادرسی کیفری تقاضای طرح در هیأت عمومی نموده است، اینک جریان پروندههای مربوطه به شرح زیر معروض میگردد:
1 ـ در تاریخ 12/3/1369 خواهان دادخواستی به طرفیت خوانده به خواسته تقاضای صدور حکم به وصول مبلغ چهارصدهزارریال بابت وجه چک به دادگاه حقوقی 2 قم تقدیم و توضیح داده چون خوانده با مراجعات مکرر وجه چک را نپرداخته تقاضای صدور حکم دارم و دادگاه با دعوت طرفین دعوی را وارد تشخیص و خوانده را به پرداخت وجه مذکور در حق خواهان محکوم نموده است پس از ابلاغ رأی به محکومعلیه دادخواست تجدیدنظر از رأی صادره به دفتر دادگاه تسلیم و ضمن آن اعتراضاتی نموده است با بقاء دادگاه در رأی خود پرونده به دادگاه حقوقی یک قم ارسال و به کلاسه 1/69/110 تجدیدنظر حقوقی ثبت گردیده و دادگاه به شرح دادنامه شماره 347 مورخ 30/8/1369 با این استدلال که چون ابلاغ حکم تجدیدنظر خواسته در تاریخ 2/8/1369 به تجدیدنظرخواه میباشد و تاریخ تقدیم دادخواست 23/8/1369 بوده که خارج از فرجه قانونی است مستنداً به ماده (537) قانون آییندادرسی مدنی قرار رد دادخواست را صادر و اعلام کرده است و با تجدیدنظرخواهی از قرار فوق و بقای دادگاه صادرکننده در عقیده خود پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و شعبه سیزدهم به شرح دادنامه شماره 856/13 مورخ 28/12/1369 چنین رأی داده است:
رأی ـ با توجه به مقررات مواد (12 و 13) قانون تشکیل دادگاههای حقوقی 1 و 2 برای تجدیدنظرخواهی نسبت به احکام و قرارهای دادگاههای مذکور قانونگذار موعدی مقرر نداشته بنا به مراتب و با توجه به رأی وحدترویه شماره 510 مورخ 25/3/1367 هیأت عمومی دیوانعالی کشور که در همین زمینه صدور یافته و اینکه مورد منصرف از رأی وحدترویه شماره 33 مورخ 27/8/1367 و ماده (524) قانون آییندادرسی مدنی میباشد قرار تجدیدنظر خواسته را فسخ و پرونده برای رسیدگی در ماهیت امر به همان شعبه اول دادگاه حقوقی 1 قم محول میگردد.
2 ـ در تاریخ 3/10/1368 خواهان دادخواستی به طرفیت خواندگان به خواسته اعتراض ثالث به پرونده اجرایی مقوم به مبلغ دویست هزارریال تقدیم دادگاه حقوقی 2 قم نموده که به کلاسه 3 ـ 68/1355 ثبت گردیده و دادگاه پس از رسیدگی طبق دادنامه شماره 830 مورخ 10/6/1369 حکم بر رد دعوی خواهان صادر و اعلام کرده است، با وصول دادخواست تجدیدنظرخواهی و بقای دادگاه در رأی خود دادگاه حقوقی 1 قم طبق دادنامه شماره 298 مورخ 3/8/1369 با این استدلال که چون تاریخ ابلاغ دادنامه به تجدیدنظرخواه 17/7/1369 و تاریخ تقدیم دادخواست تجدیدنظر 30/7/1369 و خارج از فرجه قانونی است قرار رد دادخواست را صادر نموده و به قرار فوق اعتراض تسلیم و دادگاه با بقای در قرار صادره پرونده را جهت رسیدگی به دیوانعالی کشور ارسال و به شعبه 21 ارجاع و شعبه مرقوم طبق دادنامه شماره 16/21 مورخ 21/1/1370 چنین رأی داده است:
رأی ـ قرار تجدیدنظر خواسته در مقام رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از حکم شماره 830 مورخ 10/6/1369 شعبه دوم دادگاه حقوقی 1 صادر شده است که با توجه به تبصره ذیل ماده (35) قانون تشکیل دادگاههای کیفری 1 و 2 و شعب دیوانعالی کشور به درخواست اصحاب دعوی قابل تجدیدنظر در دیوانعالی کشور نمیباشد لذا درخواست تجدیدنظر آقای غلامرضا خرمی نسبت به قرار شماره 298 مورخ 3/8/1369 شعبه اول دادگاه حقوقی 1 قم به لحاظ قابل طرح نبودن رد میشود.
بنائاً علیهذا به شرح ذیل اظهارنظر مینماید:
نظریه ـ همانطور که ملاحظه میفرمایید در مورد تجدیدنظرخواهی از رأی دادگاه حقوقی 1 مبنی بر رد دادخواست تجدیدنظر از شعبات سیزدهم و بیست و یکم دیوانعالی کشور آرای متفاوت و متناقض صادر گردیده بدین توضیح که شعبه سیزدهم موضوع را قابل طرح دانسته و با فسخ قرار تجدیدنظر خواسته پرونده را جهت رسیدگی اعاده داده است ولی شعبه بیست و یکم موضوع را قابل طرح ندانسته و رد نموده است بنا به مراتب به استناد ماده واحده مصوب 7/4/ 1328مربوط به وحدترویه تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی محترم دیوانعالی کشور جهت اتخاذرویه واحد دارد.
معاون اول دادستان کل کشورـ حسن فاخری
به تاریخ روز سهشنبه 10/10/1370 جلسه وحدترویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور به ریاست رییس دیوانعالی کشور و با حضور نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب حقوقی و کیفری دیوانعالی کشور تشکیل گردید.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر: «نظر به اینکه دادگاه حقوقی 1 در مقام تجدیدنظر نسبت به رأی دادگاه حقوقی2 رسیدگی و قرار رد صادر نموده است و قرار مزبور قطعی میباشد و با توجه به اینکه برابر تبصره ذیل ماده (35) قانون تشکیل دادگاههای کیفری 1 و 2 و شعب دیوانعالی کشور درخواست تجدیدنظر مجدد از طرف اصحاب دعوی موقعیت قانونی نداشته و قابل طرح در دیوانعالی کشور نمیباشد، بنابراین رأی شعبه 21 دیوانعالی کشور موجه تشخیص و تأیید میگردد.» مشاوره نموده و اکثریت بدین شرح رأی دادهاند:
رأی وحدترویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور
برطبق تبصره ماده (35) قانون تشکیل دادگاههای کیفری 1 و 2 و شعب دیوانعالی کشور مصوب تیرماه 1368()، آرای دادگاههای حقوقی 1 که در مقام رسیدگی تجدیدنظر نسبت به آرای دادگاههای حقوقی 2 صادر میشود به درخواست متداعیین قابل رسیدگی تجدیدنظر مجدد نیست و بنابراین قرار صادر از دادگاه حقوقی 1 هم که مرجع رسیدگی تجدیدنظر بوده قابل رسیدگی تجدیدنظر در دیوانعالی کشور نمیباشد و رأی شعبه 21 دیوانعالی کشور صحیح و منطبق با موازین قانونی است.
این رأی برطبق ماده واحده قانون وحدترویه قضایی مصوب 1328 برای شعب دیوانعالی کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.