شماره10362 /152 /110 – 8 /3 /1397
مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور
گزارش وحدت رویه ردیف 96 /57 هیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوط و رای آن به شرح ذیل تنظیم و جهت چاپ و نشر ایفاد می گردد.
معاون قضایی دیوان عالی کشو – ابراهیم ابراهیمی
رأی وحدت رویه شماره 766 هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد نحوه اجرای مقررات تبصره ذیل ماده 551 قانون مجازات اسلامی و حاکمیت آن نسبت به جرایم قبل از لازمالاجرا شدن
مقدمه
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف 96 /57 رأس ساعت 8:30 روز سهشنبه مورخ 1396/11/17 به ریاست حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رییس دیوان عالی کشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد مصدق نماینده محترم دادستان کل کشور و شرکت حضرات آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوانعالیکشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکتکننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره 766 ـ 1396/11/17 منتهی گردید.
الف: گزارش پرونده
حسب محتویات پروندههای کلاسه 500024 با شماره بایگانی 95039 و کلاسه 700950 با شماره بایگانی 960320 از شعب هفتم و چهل و یکم دیوان عالی کشور، در مورد نحوه اجرای مقررات تبصره ذیل ماده 551 قانون مجازات اسلامی و حاکمیت آن نسبت به جرایم قبل از لازمالاجراشدن (1392/2/1)، آراء مختلف صادر شده است که خلاصه جریان امر به شرح ذیل گزارش میگردد:
الف - به دلالت محتویات پرونده کلاسه 500024 شعبه هفتم دیوان عالی کشور، دادگاه کیفری کردستان طی دادنامه 00046 - 1393/5/5 درباره اتهام آقای هادی... مبنی بر قتل عمدی همسرش قرار توقف دعوی صادر کرده، ولی شعبه هفتم دیوان عالی کشور به جهات مذکور در دادنامه 332 – 1393/10/16 خود، آن را نقض و رسیدگی مجدد را به شعبه دیگر دادگاه کیفری یک استان مزبور ارجاع نموده و شعبه همعرض طی دادنامه 186 - 1394/1/12 با توجه به دلایل منعکس در پرونده، متهم موصوف را از بزه انتسابی تبرئه و به استناد مواد 484، 549، 550 و تبصره ذیل ماده 551 قانون مجازات اسلامی حکم به پرداخت دیه از بیتالمال و مابهالتفاوت آن تا سقف دیه مرد مسلمان از صندوق جبران خسارتهای بدنی صادر کرده است.
با اعتراض نماینده حقوقی این صندوق مبنی بر وقوع جرم در تاریخ 1391/12/20 یعنی قبل از لازمالاجرا شدن قانون مجازات اسلامی مصوّب 1392 پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و در شعبه هفتم، طی دادنامه 200022 - 1396/2/20 به شرح ذیل اتخاذ تصمیم فرمودهاند:
«فرجامخواهی صندوق تأمین خسارتهای بدنی به آن قسمت از دادنامه فرجامخواسته که به موجب آن صندوق مذکور به پرداخت معادل مابهالتفاوت دیه مرد مسلمان در حق اولیای دم محکوم گردیده وارد است زیرا با توجه به اینکه تاریخ حادثه قتل حدیقه ... مورخه 1391/12/30 بوده و تاریخ تصویب قانون مجازات اسلامی مورخه 1392/2/1 میباشد مورد از شمول تبصره ذیل ماده 551 قانون مورد اشاره خارج بوده و با نقض دادنامه فرجامخواسته در قسمت محکومیت فرجامخواه به پرداخت دیه مورد حکم [از صندوق تأمین خسارت] به استناد بند 4 قسمت ب ماده 469 قانون آیین دادرسی کیفری، رسیدگی مجدد به دادگاه همعرض محول میگردد ...»
ب - برابر محتویات پرونده کلاسه 700590 شعبه چهل و یکم دیوان عالی کشور، آقای داوود... از اتهام قتل عمدی خانم سیمین ... تبرئه و راجع به ارتکاب قتل غیرعمدی مشارٌالیها در ماه حرام به پرداخت دیه مغلّظه محکوم و این حکم در دیوان عالی کشور تأیید شده است سپس وکیل اولیای دم پرداخت مابهالتفاوت دیه تا سقف دیه مرد مسلمان را از دادگاه تقاضا کرده و شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران طی دادنامه 1000354 موضوع را ادعای حقوقی تلقی و با صدور قرار منع تعقیب کیفری اولیای دم را جهت طرح دعوی مدنی ارشاد کرده است. از این دادنامه فرجامخواهی شده و شعبه چهل و یکم دیوان عالی کشور طی دادنامه 306 - 1395/4/3 چنین رأی داده است:
«فرجامخواهی... وکیل اولیای دم مرحومه سیمین... نسبت به دادنامه 354 - 1394/1/22 شعبه دوم دادگاه کیفری تهران وارد میباشد، زیرا هرچند مطالبه وجوه موضوع تبصره ذیل ماده 551 قانون مجازات اسلامی از قواعد کلی ضرر و زیان خارج نبوده و عمومات راجع به مطالبات خسارت بر آن حاکم میباشد. لیکن همانند اصل دیه، قانونگذار رسیدگی به آن را در صلاحیت محاکم کیفری قرار داده است... علیهذا به استناد بند 2 شق ب ماده 469 قانون آیین دادرسی کیفری قرار منع تعقیب صادره نقض و پرونده جهت رسیدگی ماهوی و اصل استحقاق محکومٌعلیهم نسبت به مابهالتفاوت دیه صدور حکم در مورد آن در همان شعبه کیفری اعاده میشود»
که شعبه دوم دادگاه کیفری، این بار طی دادنامه 329 - 1395/9/30 عمدتاً با این استدلال که تاریخ وقوع قتل غیرعمدی 1390/7/18 میباشد و بر اساس ماده 10 قانون مجازات اسلامی مبنی بر عدم امکان حاکم نمودن مقررات لاحق بر اعمال سابق و اصل عطف بماسبق نشدن قانون، تقاضای وکیل اولیای دم را قابل اجابت ندانسته است. پرونده باز هم در اثر فرجامخواهی در شعبه چهل و یکم مطرح و به شرح زیر به صدور دادنامه 625 ـ 1395/11/26 منتهی گردیده:
«فرجامخواهی وکیل اولیای دم مرحوم سیمین ... نسبت دادنامه شعبه اول [شعبه دوم درست است] دادگاه کیفری تهران، که «بر طبق آن به دلیل عدم امکان اعمال قانون لاحق نسبت به اعمال و رفتارهای پیش از وضع آن رأی به بیحقی ورثه مقتول» «نسبت به مابهالتفاوت دیه مرد و زن که بر اساس تبصره ماده 551 قانون مجازات اسلامی خود را مستحق آن میدانند داده شده» وارد و موجه میباشد زیرا اولاً با توجه به اینکه تاریخ رسیدگی و صدور حکم پس از تصویب قانون مزبور میباشد و اجرای آن عطف به ماسبق» » تلقی نمیشود. ثانیاً قاعده عطف بما سبق شدن قوانین کیفری در مواردی است که مجازات شدیدتری بر متهم تحمیل شود یا به نحو دیگر اجرای مجازات اشد بر مجازات قبلی باشد اما در مانحنفیه اجرای مفاد تبصره ماده 551 هیچگونه تشدید نسبت به محکومٌعلیه نیست بلکه ارفاق و تسهیل نسبت به قربانی جنایت و اولیای دم میباشد. علیهذا به استناد شق 4 از بند ب ماده 496 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه فوق نقض و پرونده جهت رسیدگی و صدور حکم مجدد در دادگاه همعرض اعاده میشود.»
که با توجه به مراتب مذکور در فوق چون هیأت محترم شعب هفتم و چهل و یکم دیوان عالی کشور به موجب دادنامههای صدرالاشعار در نحوه اجرای مقررات تبصره ذیل ماده 551 قانون مجازات اسلامی از حیث شمول مقررات آن نسبت به جرایمی که قبل از لازمالاجرا شدن قانون مجازات اسلامی (1392/2/1) به وقوع پیوسته و مجنیعلیه آن مرد نیست و تعهد صندوق تأمین خسارتهای بدنی به پرداخت معادل تفاوت دیه تا سقف دیه مرد در خصوص مورد، دچار اختلاف شدهاند، لذا مستنداً به ماده 471 قانون آیین دادرسی کیفری طرح موضوع را در جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور برای صدور رأی وحدت رویه قضایی درخواست مینماید بدیهی است تکلیف پرونده ردیف 86 /54 هیأت عمومی شعب کیفری نیز که به نتیجه جلسه امروز موکول گردیده است با تصمیمی که خواهند گرفت، معلوم خواهد شد، همچنین برای جلوگیری از اطاله موضوع از ذکر دادنامههای صادر شده از شعب اول و بیست و چهارم دیوان عالی کشور در همسویی با شعبه هفتم و دادنامه شعبه سی و دوم در مشابهت رأی با شعبه چهل و یکم خودداری شده است.
حسین مختاری - معاون قضایی دیوان عالی کشور
ب: نظریه نماینده دادستان کل کشور
«موضوع از این قرار است که بر اساس تبصره ماده 551 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 «در کلیه جنایاتی که مجنيٌعلیه مرد نیست، معادل تفاوت تا سقف دیه مرد از صندوق تأمین خسارتهای بدنی پرداخت میشود» آیا این موضوع نسبت موارد قبل از لازمالاجرا شدن این قانون نیز تسری دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا این موضوع عطف به ما سبق میشود یا نه؟ شعبه هفتم دیوان عالی کشور معتقد است که این موضوع عطف به ماسبق نمیشود در حالی که شعبه چهل و یکم دیوان عالی کشور معتقد است که این موضوع نسبت به موارد قبل از لازمالاجراشدن این قانون نیز تسری پیدا میکند بهشرطی که پروندههای سابق مختومه نشده یا محکومیت اجرا نشده باشد. به نظر میرسد نظر شعبه هفتم دیوان عالی کشور صائب است زیرا: اولاً، پرداخت معادل تفاوت دیه زن تا سقف دیه مرد از صندوق تأمین خسارتهای بدنی یا از باب مجازات است یا از باب جبران خسارت به حکم حکومتی. اگر آن را از باب مجازات بدانیم به نص ماده 10 قانون مجازات اسلامی، قانون جزایی ماهوی عطف به ماسبق نمیشود و نسبت به موارد سابق بر وضع قانون تسری پیدا نمیکند مگر اینکه مساعد به حال متهم یا محکوم علیه باشد که اینچنین نیست و اگر آن را از باب جبران خسارت و امر مدنی بدانیم ماده 4 قانون مدنی به صراحت مقرر میدارد:«اثر قانونی نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ماقبل خود اثر ندارد مگر اینکه در خود قانون تصریح شود.» و اگر نظر قانونگذار بر عدول از این قاعده کلی میبود و میخواست که موضوع را نسبت به موارد قبل از لازمالاجرا شدن قانون نیز تسری دهد به صراحت بیان میکرد همچنانی که در برخی از موارد مانند موضوع ماده 354 قانون مجازات اسلامی به صراحت بیان کرده است در حالی که در مانحنفیه در خصوص تسری نسبت به سابق ساکت است. ثانیاً، در مقام شک نیز استصحاب حالت سابقه اقتضا میکند که این موضوع نسبت به موارد سابق بر وضع قانون تسری نکند زیرا اولیای دم قبل از سال 1392 قطعاً استحاق دریافت بیش از نصف دیه را نداشتند و الان شک میکنیم که چنین استحقاقی را دارند یا نه استصحاب میکنیم حالت سابقه عدم استحقاق را. ثالثاً، تحمیل هزینههای مربوط به قبل از لازمالاجرا شدن قانون به صندوق تأمین خسارتهای بدنی منصفانه نیست، زیرا صندوقی که هنوز برای این موضوع تأسیس نشده به او تحمیل میکنیم خسارتهای مربوط به قبل از تأسیس را که این امر ممکن است باعث شود که صندوق نتواند حتی موارد بعد از لازمالاجرا شدن قانون را نیز بپردازد و این نوعی تضییع حق محسوب میشود. با توجه به مراتب فوق نظر شعبه هفتم دیوان عالی کشور را تأیید میکنم.»
ج: رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور
حکم مقرر در تبصره ماده 551 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 با توجه به ماده 4 قانون مدنی در مورد جنایاتی که قبل از تصویب آن قانون واقع شده و مجنی علیه آن مرد نیست حاکمیت ندارد و قابل اعمال نیست، از مقررات قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه مصوب 1395 در خصوص حقوق و تعهدات صندوق تأمین خسارتهای بدنی نیز تسری حکم تبصره مورد اشاره به گذشته مستفاد نمیگردد، بنابراین رأی شعب هفتم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و مطابق قانون تشخیص میگردد. این رأی طبق ماده 471 قانون آیین دادرسی کیفری برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازمالاتباع است.
هیأت عمومی دیوان عالی کشور