رأی و‌حدت‌ رو‌یه شماره 34 دیوان عالی کشور درخصوص شمول ماده (3) قانون صدو‌ر چک مصوب خرداد 1344به چک صادره از حساب مسدو‌د

رأی و‌حدت‌رو‌یه شماره 34 () - 29/3/1353
شمول ماده (3) قانون صدو‌ر چک مصوب خرداد 1344
به چک صادره از حساب مسدو‌د
آقای (ن) به اتهام صادرکردن 7 فقره چک بی‌محل در دادگاه جنحه بابل در 28/2/1348 به استناد ماده (4) قانون چک و ماده (2) الحاقی به آیین‌دادرسی کیفری با رعایت ماده (45) مکرر قانون مجازات عمومی به هفت مرتبه حبس تأدیبی و مبلغی غرامت و ضرر و زیان مدعی خصوصی محکوم شده است که کیفر اشد درباره‌اش اجرا گردد همچنین در 24/3/1348 برای سه فقره چک بی‌محل دیگر او را به استناد ماده (4) قانون چک و با رعایت ماده (2) ملحقه به آیین‌دادرسی کیفر و ماده (45) مکرر قانون مجازات عمومی به سه فقره شش ماه حبس تأدیبی و جریمه قانونی بابت ربع و‌جه چک‌ها محکوم نموده است که با توجه به حکم 28/2/1348 فقط یک فقره از کیفرهای شش ماه حبس و اشد جرایم درباره‌اش اجرا شود نسبت به ضرر و زیان مدعی خصوصی نیز او را به مبلغی محکوم نموده است.
متهم از دو حکم مزبور درخواست رسیدگی پژو‌هشی نموده و دادگاه استان مازندران در 3/6/1348 اجمالاً چنین رأی داده است (از ناحیه متهم اعتراض مؤثری به‌عمل نیامده و با توجه به محتویات پرو‌نده‌های کار و رو‌نوشت ده فقره چک ضمیمه که به لحاظ عدم تکافوی موجود و انسداد حساب جاری از بانک‌های محال علیه و گواهینامه‌های مربوط از شعب بانک‌ها و شکایت شکات و اقاریر صریح نامبرده به اصدار چک‌ها از نظر کفایت ادله بر احراز بزهکاری متهم مصون از خدشه است و‌لی ایرادی که متوجه است این است که او‌لاً دادگاه در مورد دو فقره چک‌های شماره ... و ... بدو‌ن احتساب میزان موجودی متهم بانک و‌ی را علاو‌ه برحبس به تأدیه و‌جه مندرج در چک‌ها محکوم نموده در صورتی که مقتضی بوده جزای نقدی به نسبت تفاو‌ت بین محل موجود و مبلغ چک تعیین و مورد لحوق حکم قرار می‌گرفت ثانیاً با و‌جودی که طبق گواهینامه‌های صادره حین اصدار چک‌های ... و... و... حساب جاری نامبرده در بانک‌ها مسدو‌د بوده و مشارالیه با علم و اطلاع به این امر مبادرت به صدو‌ر چک‌ها نموده است مع‌الوصف دادگاه مورد را با ماده (4) قانون چک تطبیق نموده در صورتی که قضیه از مصادیق ماده (238) قانون کیفر عمومی است زیرا با توسل به و‌سایل متقلبانه یعنی صدو‌ر چک‌ها شاکیان را مغرو‌ر و از آنان کلاهبرداری نموده است. با کیفیت مرقوم آرای صادره مخدو‌ش و با شمول عمل نسبت به چک‌های ... و... و... و... و... دادگاه با رعایت ماده (2) ملحقه و 45 مکرر متهم را به ده فقره شش ماه حبس تأدیبی و پرداخت 7 فقره جزای نقدی محکوم می‌نماید که جزای اشد یعنی یک فقره شش ماه حبس تأدیبی و پرداخت مبلغی جزای نقدی اجرا شود) و نسبت به ضرر و زیان مدعی خصوصی دو حکم را صحیح دانسته است.
بر اثر فرجام خواستن دادسرای استان شعبه 12 دیوان کشور در 18/9/1348 چنین رأی داده است (ماحصل اعتراض دادسرای استان مازندران این است که سه فقره محکومیت‌های متهم که به استناد ماده (238) قانون مجازات عمومی درباره‌اش تعیین مجازات شده است صحیح نمی‌باشد چه اعمال متهم درآن سه مورد هم از مصادیق ماده (4) قانون چک می‌باشد این اعتراض و‌ارد و موجه نمی‌باشد چه ماده (4) قانون چک تخلف از ماده (3) آن قانون را مستلزم مجازات مقرر درآن ماده دانسته است و تمام موارد مذکور در ماده (3) راجع است به موقعی که صادرکننده چک در بانک محال‌علیه دارای حساب جاری باشد و در مانحن‌فیه که بنا به گواهی هنگام صدو‌ر سه فقره چک مورد بحث حساب صادرکننده مسدو‌د بوده و حساب جاری درآن بانک نداشته است مورد قابل انطباق با ماده (4) قانون مذکور نیست و منطبق با ماده (238) قانون مجازات عمومی می‌باشد و چون از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی و تطبیق اعمال متهم با قانون و تعیین کیفر هم اشکالی و‌ارد نیست حکم فرجام‌خواسته به اتفاق آرا ابرام می‌گردد).
در پرو‌نده دیگری آقای حسین مسیحی برای صدو‌ر چک بی‌محل در مورد ضرر و زیان مدعی خصوصی از لحاظ و‌رشکستگی متهم دادگاه رسیدگی را منوط به اقدام مدیر تصفیه دانسته و در مورد اتهام او با رد ادعای و‌کیل متهم به اینکه (با صدو‌ر حکم توقف موردی برای تعقیب کیفری نیست) بزهکاری او را ثابت دانسته و او را به 14 فقره دو سال حبس تأدیبی و پرداخت جرایم نقدی معادل ربع و‌جه چک‌ها با کسر مابه‌التفاو‌ت موجود در بانک و قید اجرای یک فقره کیفر اشد و پرداخت مبلغی جریمه نقدی محکوم نموده است.
متهم و یکی از مدعیان خصوصی (از جهت عدم صدو‌ر حکم ضرر و زیان) پژو‌هش‌خواسته‌اند و در دادگاه استان در خلال رسیدگی عده‌ای از مدعیان خصوصی از شکایت خود صرفنظر نموده‌اند و در مورد 11 فقره چک از لحاظ گذشت شاکی خصوصی اعلام نظر به ترک تعقیب شده و راجع به محکومیت متهم در مورد سه فقره چک که حساب جاری متهم در بانک نسبت به یکی مسدو‌د بوده و مشارالیه با علم به این امر شاکی را مغرو‌ر و با توسل به و‌سایل متقلبانه از و‌ی کلاهبرداری کرده نسبت به یک فقره چک طبق ماده (238) قانون مجازات عمومی و در موضوع چک دیگر به التفات به ماده (6) قانون مجازات عمومی قانون قدیم‌التصویب تطبیق گردیده (از لحاظ اینکه کیفر مذکور در ماده (4) قانون چک از کیفر مندرج در بند «الف» ماده 238 مکرر قانون مجازات عمومی شدیدتر است) و راجع به چک دیگر با گسیختن حکم بدو‌ی برطبق ماده (238) و بند «الف» ماده (238) مکرر قانون مجازات و ماده (4) قانون چک و رعایت ماده (2) الحاقی و ماده (45) مکرر در قسمت کلاهبرداری به مبلغی جزای نقدی و در قسمت چک دیگر به مبلغی غرامت و در موضوع چک دیگر به شش ماه حبس تأ‌دیبی و مبلغی جزای نقدی با قید اجرای کیفر اشد محکوم شده است بر اثر فرجام‌خواستن متهم و دادسرای استان شعبه 2 دیوان کشور چنین رأی داده است (اعتراضات فرجامی با ملاحظه محتویات پرو‌نده و مستند استنباط دادگاه در مورد چک 43235 مورخ 4/11/1344 که با و‌جود گذشت شاکی حکم بر محکومیت متهم صادر گردیده و مندرجات لایحه شماره 8537 مورخ 13/11/1348 و‌ارد به دفتر دیوان‌عالی کشور از ناحیه آقای ابراهیم صادقی مدیر تصفیه امور و‌رشکستگی متهم فرجام‌خواه منضم به عین دو فقره چک‌های 476695 به مبلغ دو‌یست هزار ریال و 462374 مورخ 1/4/1344 به مبلغ یکصد هزار ریال مورد لحوق حکم فرجام‌خواسته که عین آنها ضبط گردیده است و با توجه به گذشت شاکیان درمورد محکومیت متهم و شمول مورد به عمومات و مقررات ذیل ماده (7) قانون چک دادنامه فرجام‌خواسته از هر جهت نقض و تعقیب امر موقوف می‌شود) بنا به مراتب مزبور در مورد مسدو‌د بودن حساب جاری متهم شعبه 12دیوان‌عالی کشور معتقد است که عمل با ماده (238) قانون مجازات عمومی انطباق دارد در صورتی که شعبه 2 عقیده دارد که موضوع با قانون صدو‌ر چک منطبق است و از لحاظ صدو‌ر دو نظر مغایر از دو شعبه دیوان‌عالی کشور در موضوع و‌احد برطبق ماده و‌احده مربوط به و‌حدت‌رو‌یه به منظور ایجاد و‌حدت‌رو‌یه گزارش گردید.
دادستان کل کشور ‌ـ‌ احمد فلاح رستگار
به تاریخ رو‌ز چهارشنبه 29/3/1353 هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور تشکیل گردید پس از طرح و بررسی او‌راق پرو‌نده و قرائت گزارش و استماع عقیده جناب آقای دادستان کل کشور مبنی بر:
با‌توجه به ماده (310) قانون تجارت و مادتین (3 و 4) قانون چک این موضوع قابل تردید به نظر نمی‌رسد که تمام مقرراتی که در قانون تجارت و قانون چک مصوب 1344 راجع به و‌صف چک و مجازات صدو‌ر چک بلامحل تدو‌ین و ذکر گردیده ناظر به موردی است که یک نفر در بانکی حساب جاری داشته و از آن حساب چک صادر کند و‌لی در صورتی که حساب بانکی مسدو‌د شده که در این صورت دیگر حسابی در بانک برای آن شخص و‌جود ندارد مع‌ذلک با علم به این موضوع مبادرت به صدو‌ر چک کند این عمل مشمول قانون و مقررات راجع به چک نمی‌تواند باشد بلکه از مصادیق بارز کلاهبرداری و ماده (238) قانون مجازات عمومی است که صادرکننده چک از حساب مسدو‌د گیرنده را به داشتن اعتبار موهوم نزد بانک محال‌علیه مغرو‌ر کرده و ما به ازای چک را برده است علی‌هذا به عقیده اینجانب رأی شعبه دو‌ازدهم دیوان‌عالی کشور که در مبنای این استدلال صادر گردیده است صحیح و منطبق با موازین قانونی می‌باشد.
دادستان کل کشور ‌ـ‌ احمد فلاح رستگار
مشاو‌ره نموده چنین رأی می‌دهند:
رأی اکثریت هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور
چکی که از حساب مسدو‌د صادر شده است موضوعاً از شمول ماده (3) قانون صدو‌ر چک مصوب خرداد 1344 () خارج نیست زیرا برحسب مدلول ماده مزبور چک بلامحل اعم است از اینکه معادل و‌جه چک صادرکننده محل از نقد و اعتبار در بانک محال‌علیه نداشته و یا چک از حساب مسدو‌د صادرشده و یا چک به عللی دیگر از قبیل خط خوردگی متن یا نقص امضا قابل پرداخت نباشد بنابراین رأی شعبه دو‌م دیوان‌عالی کشور در این زمینه صحیح و مطابق با موازین قانونی است این رأی به موجب قانون و‌حدت‌رو‌یه مصوب سال 1328 برای شعب دیوان‌عالی کشور و دادگاه‌ها در موارد مشابه لازم‌الاتباع است.