رأی وحدترویه شماره 24 ()- 16/6/1354
عدم تلقی افتادن یک دندان به عنوان نقص عضو و قابل گذشت بودن آن
دادسرای استان خوزستان با ارسال نامه شماره 12126 مورخ 7/9/1353 و دو فقره پرونده پیوست آن اعلام داشته است که از دو شعبه اول و دوم دادگاه جنایی خوزستان درمورد ایراد ضرب منتهی به شکستن دندان و قابل گذشت بودن آن آرای متغایر و متفاوتی صادر شده دادسرای مزبور طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوانعالی کشور به منظور اتخاذ تصمیم و ایجاد رویه واحد تقاضا کرده است. کیفیت آرای صادره در دو پرونده ارسالی اجمالاً چنین است:
1 ـ در پرونده شماره 51/499 شعبه اول دادگاه جنایی خوزستان محمدرضا صحرایی متهم به ایراد ضرب منتهی به افتادن یک دندان از منصورالله نژاد بوده و در کیفرخواست به استناد ماده (172) قانون مجازات عمومی تقاضای کیفر او شده است. دادگاه جنایی به شرح زیر رأی به موقوفی تعقیب متهم داده است:
(با توجه به محتویات پرونده و نظریه پزشک چون مورد از موارد قابل گذشت میباشد و شاکی به شرح رضایتنامه رسمی شماره 61324 مورخ 7/11/1351 دفترخانه 16 دزفول رضایت خود را از متهم اعلام داشته است بنابراین با استفاده از شق یک تبصره (2) از ماده (1) قانون تسریع دادرسی و اصلاح قسمتی از قوانین آییندادرسی کیفری و کیفر عمومی دادگاه به اتفاق آرا به موقوفی تعقیب متهم به نام محمدرضا... از بزه انتسابی اعلام رأی مینماید...).
2 ـ در پرونده شماره 52/511 شعبه دوم دادگاه جنایی خوزستان نبی سودانی متهم به ایراد ضرب منتهی به شکستن یک دندان از خلیل خمیس بوده و به استناد ماده (172) قانون مجازات عمومی تعیین کیفر او خواسته شده است. شعبه مزبور پس از رسیدگی با وجود گذشت شاکی خصوصی چنین رأی داده است:
(... نظر به گزارش کلانتری و شکایت خلیل خمیس به شرح اوراق بازجویی و تحقیق مبنی براینکه متهم به دندان او زده که دندانش لق شده و شکسته است و نظر به اقاریر صریح متهم ضمن بازجوییهای اولیه و نزد قاضی تحقیق مبنی براینکه با شاکی کتک کاری و او را از ناحیه دهان مجروح نموده است و نظر به گواهینامههای پزشکی که حکایت دارد یکی از دندانهای شاکی به کلی شکسته و از لانه دندانی (حفره دندان) خارج شده که باید کشیده شود و شکستن دندان یادشده نقص عضو محسوب میشود و با توجه به سایر اوضاع و احوال قضیه و قرائن و امارات منعکس در پرونده بزهکاری متهم به ایراد ضرب عمدی منتهی به شکستن دندان شاکی که نقص عضو نسبی محسوب است محرز و عملش با توجه به اینکه بین متهم و شاکی خصوصی قرابت سببی تا درجه دوم یا نسبی تا درجه سوم وجود نداشته تا رضایت شاکی مجوز موقوفی تعقیب متهم باشد منطبق است با ماده (172) قانون مجازات عمومی و دادگاه با رعایت تخفیف مذکور در مواد (46 و 192) همان قانون به لحاظ جهل و جوانی متهم و نداشتن سابقه محکومیت کیفری و اینکه مشارالیه با اقاریر خود موجبات تسهیل رسیدگی را فراهم کرده و شاکی خصوصی نیز به شرح رضایتنامه رسمی شماره 45651 مورخ 5/3/1353 تنظیمی در دفترخانه اسناد رسمی شماره 32 آبادان از شکایت خود علیه متهم صرفنظر نموده است. نبی فرزند جبار شهرت سودانی فعلاً 20 ساله را به شش ماه حبس جنحهای با احتساب و کسر مدت بازداشت گذشته محکوم مینماید...).
بهطوری که ملاحظه میشود در دو مورد مشابه دو شعبه دادگاه جنایی خوزستان با استنباط متفاوت از قانون آرای متفاوتی دادهاند شعبه اول آن دادگاه شکستن یک دندان را نقص عضو ندانسته و گذشت شاکی را درمورد آن با توجه به تبصره (2) الحاقی به ماده (8) قانون آییندادرسی کیفری موجب موقوفی تعقیب متهم تشخیص داده در صورتی که شعبه دوم آن دادگاه در موردی مشابه شکستن یک دندان را صریحاً نقص عضو تلقی کرده و گذشت شاکی را فقط درحد تخفیف مجازات مؤثر شناخته است.
با توجه به مراتب بالا و احراز تعارض و اختلاف دو دادگاه در استنباط از مقررات ماده (172) قانون مجازات عمومی و تبصره (2) الحاقی به ماده (8) قانون آییندادرسی کیفری، به استناد ماده (3) اضافه شده قانون اخیرالذکر تقاضای طرح موضوع را درآن هیأت محترم به منظور اتخاذ تصمیم و ایجاد رویه واحد دارد.
دادستان کل کشور ـ احمد فلاح رستگار
به تاریخ روز دوشنبه 26/3/1354 هیأت عمومی دیوانعالی کشور تشکیل گردید. پس از طرح و بررسی اوراق پرونده و قرائت گزارش و استماع عقیده جناب آقای دادستان کل کشور مبنی بر: شکستن یک دندان یا ایراد ضرب منتهی به افتادن یک دندان جرم جنایی و از مصادیق ماده (172) قانون مجازات عمومی میباشد ولی نقص عضو به کیفیتی که از شمول مقررات بند (1) از تبصره (2) ماده اول قانون تسریع دادرسی مصوب بهمن 1352 مبنی بر قابل گذشت بودن این جرم خارج گردد نیست. علیهذا با گذشت مجنیعلیه متهم به ارتکاب این جرم قابل تعقیب جزایی نمیباشد.
رأی هیأت عمومی دیوانعالی کشور
نظر به اینکه افتادن یک دندان عرفاً نقص عضو تلقی نمیگردد لذا با وجود گذشت شاکی خصوصی مورد مشمول بند (1) تبصره (2) ماده (1) قانون تسریع دادرسی و اصلاح قسمتی از قوانین آییندادرسی کیفر عمومی() مصوب 2/11/1352 بوده و قابل گذشت میباشد این رأی به استناد ماده سوم از مواد اضافهشده به قانون آییندادرسی کیفری مصوب 1337 برای دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.