رأی وحدترویه شماره 45- 1365/10/25
عدم اعمال ماده 6 قانون راجع به مجازات اسلامی (عطف به ماسبق نشدن قانون)
در خصوص مجازات قصاص در قتل عمد
احتراماً به استحضار عالی میرساند، طبق اعلام آقای رییس دادگاه کیفری یک زاهدان طی نامه 3/2955 مورخ 1363/11/16 در دو فقره پرونده شعبه 2 دادگاه جنایی استان سیستان و بلوچستان که موضوع آن قتل عمد و شرایط مشابه داشتهاند شعب 7 و 14 دیوانعالی کشور آرای متضادی صادر نمودهاند و تقاضا شده از جهت ایجاد وحدترویه موضوع در هیأت عمومی دیوانعالی کشور مطرح گردد اینک با بررسی پروندههای مذکور خلاصه جریان آن منعکس میگردد:
1 ـ در پرونده 61/243 شعبه دوم دادگاه استان سیستان و بلوچستان حسب محتویات پرونده و کیفرخواست 221 مورخ 1360/9/12 دادسرای عمومی ایرانشهر آقای جمعه شهرت باب از جهت شرکت در قتل عمدی جمک چانک با ضربات تبر برابر ماده (170) و ماده (27) قانون مجازات عمومی سابق که در تاریخ 1358/5/8 در حوزه قضایی چاهبهار اتفاق افتاده ضمن مفتوح ماندن پرونده در مورد متهم دیگر و صدور قرار منع و موقوفی تعقیب نسبت به سایر متهمین که پس از صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه به موجب رأی اکثریت 29 مورخ 1361/1/16 صادره از شعبه مذکور متهم به حبس دائم محکوم میگردد و در مورد ضرر و زیان مدعیان خصوصی به دادگاه حقوق هدایت میشوند متهم از رأی دادگاه فرجامخواهی میکند و آقای دادستان استان با توجه به اوضاع و احوال معتقد به عدم فرجامخواهی است و پرونده در مورد فرجامخواهی متهم از حکم در شعبه 7 دیوانعالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفته شعبه مذکور با صدور رأی 627/7 مورخ 1361/4/29 قسمتی از اعتراض وکیل متهم فرجامخواه وارد تشخیص و به استناد ماده (430) قانون آییندادرسی کیفری حکم را نقض مینماید. دادگاه کیفری یک زاهدان پس از کسب نظر مورخ 1362/9/14 آقای مشاور دادگاه اظهارنظر به صدور حکم قصاص متهم نموده پرونده برای تنفیذ نظریه به دیوانعالی کشور ارسال میگردد این بار شعبه 7 دیوان کشور در مقام رسیدگی و تنفیذ نظر دادگاه مبادرت به اتخاذ تصمیم ذیل مینماید: «... و چون دادستان از دادنامه صادره از شعبه دوم دادگاه استان سیستان و بلوچستان فرجام نخواسته بوده لذا برای متهم حق مکتسبهای ایجاد شده با توجه به اعتراضات اخیر وی هم در دادگاه کیفری یک زاهدان نمیتوان مجازات حبس ابد وی را تشدید کرد لذا پرونده جهت اقدام به دادگاه صادرکننده نظریه اعاده میشود.»
2 ـ در پرونده 61/265 شعبه 2 دادگاه استان سیستان و بلوچستان با توجه به کیفرخواست 110مورخ 1360/5/18 دادسرای عمومی ایرانشهر آقای جهانبخش اکبری (افسر ژاندارمری) به اتهام قتل عمدی گروهبان کلانتری با ضربات گلوله بر اثر تیراندازی با اسلحه مورد تعقیب واقع و به استناد ماده (170) قانون مجازات عمومی تقاضای صدور حکم مجازات مشارالیه میشود شعبه 2 دادگاه استان با صدور رأی 14 مورخ 1361/1/28 و تعیین مجازاتهای مندرج در حکم که اشد آن حبس دائم در مورد ارتکاب قتل عمد باشد متهم را محکوم مینماید در این پرونده نیز آقای دادستان استان وقت به جهت کفایت مجازات فرجامخواهی نمیکند و پرونده به لحاظ فرجامخواهی متهم از حکم در شعبه اول دیوانعالی کشور مطرح میگردد شعبه مزبور عمل متهم را از جهت ارتکاب قتل با اسلحه از مصادیق ماده (32) سابقالذکر ندانسته بلکه آن را عمل واحد دارای عناوین متعدد جرم و از مصادیق ماده (31) قانون مجازات عمومی سابق تلقی نموده و حکم را به شرح رأی 673/1 مورخ 1361/8/2 نقض میکند پرونده در دادگاه کیفری یک زاهدان مورد رسیدگی واقع میشود دادگاه مذکور برابر نظریه 1362/6/30 معتقد به قصاص متهم شده پرونده را برای تنفیذ نظریه به دیوانعالی کشور ارسال میدارد شعبه 14 دیوانعالی کشور به موجب رأی 616/14 مورخ 1362/7/12 نظریه دادگاه مزبور را بر صدور حکم قصاص تنفیذ میکند.
رأی: از نظر رعایت اصول قواعد دادرسی و احراز جرم و تعیین کیفر ایرادی بر نظر نیست و تنفیذ میشود.
نظریه: همانطور که ملاحظه میفرمایید در هر دو پرونده فوقالذکر از ناحیه آقای دادستان فرجامخواهی بهعمل نیامده و شعبه 7 دیوان کشور تشدید مجازات حبس دائم را به قصاص از نظر ایجاد حق مکتسبه برای متهم جایز ندیده و شعبه 14 دیوانعالی کشور با وصف دارابودن شرایط فوق معتقد به تنفیذ نظریه دادگاه بر قصاص است و شعب مذکور آرای متهافت صادر کردهاند و به استناد قانون مربوط به وحدترویه مصوب سال 1328 تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوانعالی کشور جهت اتخاذرویه واحد مینماید.
معاون اول دادستان کل کشورـ حسن فاخری
به تاریخ روز پنجشنبه 1365/10/25 جلسه هیأت عمومی دیوانعالی کشور به ریاست رییس دیوانعالی کشور و با حضور دادستان کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران و اعضای معاون شعب کیفری و حقوقی دیوانعالی کشور تشکیل گردید. پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده دادستان کل کشور مبنی بر: «با توجه به اینکه مجازات قصاص از مجازاتهای اسلامی است و افراد یک جامعه مسلمان اسلام و قوانین آن را قبول دارند و با توجه به استدلال قرآن کریم در مورد قصاص که میفرماید: «ولکم فیالقصاص حیوﺓ یا اولیالالباب» علیهذا نظر شعبه کیفری یک زاهدان مبنی بر قصاص صحیح است.» مشاوره نموده و بدین شرح رأی دادهاند:
رأی وحدترویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور
ماده (6) قانون مجازات اسلامی مصوب مهرماه 1361() که مجازات و اقدامات تأمینی و تربیتی را برطبق قانونی قرار داده که قبل از وقوع جرم وضع شده باشد منصرف از قوانین و احکام الهی از جمله راجع به قصاص میباشد که از صدر اسلام تشریع شدهاند بنابراین رأی شعبه چهاردهم دیوانعالی کشور که حسب درخواست اولیای دم و به حکم آیه شریفه «ولکم فیالقصاص حیات یا اولیالالباب()» براین مبنا به قصاص صادر گردیده صحیح تشخیص میشود، این رأی برطبق ماده واحده قانون وحدترویه قضایی مصوب 1328 برای شعب دیوانعالی کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.