رأی وحدترویه شماره 32 ()- 16/12/1361
صدور قرار بازداشت موقت درباره متهم به ایراد جرح با کارد
ریاست محترم دیوانعالی کشور
احتراماً: آقای جانشین بازپرس (رییس دادگاه بخش مستقل) تویسرکان طی نامه 10481 مورخ 3/5/1361 اعلام کرده است که شعبه اول و دوم دادگاه شهرستان ملایر در مورد لزوم صدور قرار بازداشت موقت درباره متهم به ایراد جرح با کارد به شرح دادنامههای شماره 169ـ61 و 55/58ـ 2دو رأی مغایر و متناقض صادر نمودهاند و تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوانعالی کشور کرده است پرونده جهت اظهارنظر مطالبه و با وصول آنان و توجه به آرای صادره خلاصه به استحضار میرسد:
1 ـ در پرونده کیفری شماره 58/138 شعبه 2 دادگاه شهرستان ابراهیم احمدوند به اتهام ایراد جرح با کارد مورد تعقیب واقع شده و به استناد بند «ج» ماده واحده قانون لغو مجازات شلاق مصوب سال 1344 قرار بازداشت موقت درباره متهم نامبرده صادر گردیده ولی شعبه دوم دادگاه شهرستان ملایر در مقام رسیدگی به اعتراض متهم نسبت به قرار مزبور با این استدلال که جرح با کارد از مصادیق ماده مذکور نمیباشد قرار بازداشت صادره را فسخ نموده است.
2 ـ در پرونده 61/608 آقای جانشین بازپرس تویسرکان درباره مراد اسکندری فرزند طاهر به اتهام ایراد جرح با کارد قرار اخذ کفیل صادر و به مجرمیت او اظهارنظر نموده آقای دادیار دادسرای ملایر ضمن بیان عقیده در مورد قرار صادره از آقای جانشین بازپرس خواسته است چون جرح با کارد انجام گرفته قرار کفالت به بازداشت تبدیل شود و به لحاظ عدم تمکین آقای جانشین بازپرس از این نظریه و حدوث اختلاف پرونده جهت حل اختلاف به شعبه اول دادگاه شهرستان ارسال و درآنجا مطرح شده و به شرح دادنامه شماره 61/169 مورخ 17/3/1361 به لحاظ وجود دلیل بر احراز وقوع بزه ایراد جرح با کارد و با عنایت به بند «ج» ماده واحده لغو مجازات شلاق مصوب 1344 که مقرر داشته درباره کسانی که به اتهام ارتکاب جرح یا قتل به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر مورد تعقیب قرار گیرند قرار بازداشت صادر خواهد شد و کارد فرد اجلای چاقو و از انواع اسلحه است تکلیف قانونی به صدور قرار بازداشت متهم بوده و با تأیید نظر آقای دادیار دادسرای ملایر رفع اختلاف میگردد. بنا به مراتب و محتویات پرونده از شعب یک و دو دادگاه شهرستان ملایر درخصوص موضوع بند «ج» مادهواحده قانون لغو مجازات شلاق تصمیمات مختلفی اتخاذ گردیده لذا براساس ماده (3) اضافه شده به قانون آییندادرسی کیفری مصوب 1/5/1337 تقاضای طرح در هیأت عمومی دیوانعالی کشور جهت اتخاذ تصمیم مقتضی دارد.
معاون اول دادستان کل کشورـ حسن فاخری
به تاریخ روز دوشنبه 16/12/1361 جلسه هیأت عمومی دیوانعالی کشور به ریاست قائممقام ریاست کل دیوانعالی کشور و با حضور معاون اول دادستان کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب کیفری و حقوقی دیوانعالی کشور تشکیل گردید:
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده معاون اول دادستان کل کشور مبنی براینکه: «کارد، فرد اجلای چاقو میباشد» مشاوره نموده و بدین شرح رأی دادهاند:
رأی وحدترویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور
اتهام ایراد جرح با کارد با توجه به وحدت ملاک از مصادیق بارز مفاد بند «ج» ماده واحده قانون لغو مجازات شلاق مصوب سال 1344 ()میباشد از این حیث دادنامه شماره 119ـ61 شعبه اول دادگاه شهرستان ملایر موجه و مدلل است این رأی مستنداً به ماده (3) اضافه شده به قانون آییندادرسی کیفری مصوب تیرماه 1337 از طرف دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع میباشد.