رأی وحدترویه شماره 633 ()- 14/2/1378
عدم مجازات زوج در ترک انفاق در صورت امتناع زوجه از تمکین ولو به اعتذار
استفاده از اختیار ماده (1085) قانون مدنی
احتراماً به استحضار میرساند، در تاریخ 17/6/77 آقای صادقی دادیار دادسرای دیوانعالی کشور طی شرحی به پیوست تصویر آراء صادره از شعب دوم و بیستم دادگاههای عمومی تهران و قم اعلام داشته که در استنباط از قانون در موارد مشابه از سوی دادگاههای مذکور آراء متفاوت صادر گردیده و تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوانعالی کشور به منظور رویه واحد نموده است. اینک جریان پروندههای مربوطه که مطالبه و ضمیمه گردیده گزارش و سپس اقدام به اظهار نظر مینماید:
1ـ به حکایت پرونده کلاسه 2/76/1324 شعبه دوم دادگاه عمومی تهران: در تاریخ 20/10/ 76 دوشیزه هاله گلریز خاتمی بوسیله وکیلش شکایتی دایر به ترک انفاق علیه همسرش آقای چیتساز مطرح و اعلام داشته طبق سند ازدواج 3722 مورخ 20/7/1375 دفتر 263 تهران به عقد وی درآمده و متعاقباً در مقام مطالبه مهریه خود برآمده و تا وصول تمامی مهریه با اجازه حاصله از ماده (1085) قانون مدنی از تمکین و ایفای وظایف زناشویی خودداری نموده ولی شوهرش نه فقط از پرداخت مهریه امتناع کرده بلکه نفقه او را هم نپرداخته است اینک مستنداً به ماده (642) قانون مجازات اسلامی به اتهام ترک انفاق از شوهرش شکایت و تقاضای مجازات وی را دارد، دادگاه پس از رسیدگی به شرح دادنامه 207 مورخ 8/2/1377 و با این استدلال که گرچه به موجب ماده (1085) قانون مدنی زوجه تا وصول مهریه مجاز به عدم تمکین و عدم ایفای وظایف زناشویی است و استفاده از امتیاز مقرر در ماده مرقوم مانع استحقاق وی به مطالبه نفقه نیست لکن چون تعقیب زوج مستنکف از پرداخت نفقه منحصراً زمانی مصداق دارد که علیرغم تمکین زوجه، زوج از پرداخت نفقه خودداری نماید.و در مانحن فیه گرچه عدم تمکین مستند به قانون است لکن علی ایحال تمکین محقق نگردیده تا موجبات تعقیب زوج فراهم گردد لذا با توجه به مراتب فوق و نظر به اصل برائت و مفاد اصل (37) قانون اساسی متهم را قابل تعقیب ندانسته و حکم بر برائت وی از مسؤولیت کیفری صادر و شاکیه را هدایت کرده است تا نسبت به طرح دعوی حقوقی در مورد مطالبه نفقه اقدام نماید. با تجدیدنظر خواهی وکیل شاکیه از رأی صادره، شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با توجه به بند «5» ماده (19) قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب چون حداکثر مجازات قانونی بزه ترک انفاق کمتر از شش ماه حبس و رأی صادره قطعی و غیرقابل تجدیدنظر بوده لذا قرار رد تجدیدنظر خواهی را صادر و قرار صادره را نیز قطعی اعلام کرده است.
2ـ به حکایت پروند کلاسه 20/76/1780 شعبه بیستم دادگاه عمومی قم: در تاریخ 20/11/ 76بانو فریبا فردوسی شکایتی به عنوان ترک انفاق علیه شوهرش علی میرزا فردوسی مطرح نموده و در تحقیقاتی که از طرفین بهعمل آمده زوجه اظهار داشته من میگویم شوهرم مهریهام را طبق عقدنامه رسمی اداء کند تا با او عروسی کنم ولی ایشان میگوید ندارم و ضمناً نامبرده هیچگونه نفقهای هم به من پرداخت نکرده تقاضای مجازات وی را به دلیل ترک انفاق دارم. زوج اظهار داشته حدود 36 ماه است که عقد ازدواج شرعی قانونی منعقد شده در این مدت همسرم در خانه پدرش بوده و عروسی نکردهایم فعلاً توان پرداخت نقدی مهریه را ندارم و قبول دارم که تاکنون نفقهای به زوجهام ندادهام، دادگاه پس از رسیدگی به موجب دادنامه شماره 2006 مورخ 6/12/1376 با توجه به تحقیقات انجام شده و احراز رابطه زوجیت و اینکه زوجه حاضر به تمکین میباشد و تقاضای پرداخت مهریه را جهت تمکین خاص نموده و با توجه به ماده (1085) قانون مدنی و نظر به اقرار صریح متهم مبنی بر اینکه قبول دارد که تاکنون نفقهای به زوجهاش پرداخت نکرده فلذا با احراز بزهکاری وی مستنداً به ماده (642) قانون مجازات اسلامی متهم نامبرده را به تحمل سه ماه و یک روز حبس محکوم و رأی صادره را حضوری و مستنداً به ماده (7) و بند «5» ماده (19) قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب قطعی اعلام کرده است. اینک باتوجه به مراتب فوق به شرح آتی نظریه معروض میگردد.
نظریه: همانطور که ملاحظه میفرمایید در استنباط از مواد (1085) قانون مدنی و ماده (642) قانون مجازات اسلامی از سوی شعب دوم و بیستم دادگاههای عمومی تهران و قم آراء متفاوت صادر گردیده است بدین توضیح که شعبه دوم دادگاه عمومی تهران با رعایت تفسیر مضیق در امور جزایی صرف حق مطالبه نفقه بدون تمکین زوجه را موجب مسؤولیت جزایی زوج ندانسته و حکم بر برائت وی از جنبه کیفری صادر و زوجه را به دادگاه حقوقی هدایت کرده است ولی شعبه بیستم دادگاه عمومی قم برعکس معافیت چنین زوجهای را از تمکین پذیرفته و زوج را با توجه به ماده (1085) قانون مدنی و به استناد ماده (642) قانون مجازات اسلامی قابل تعقیب دانسته و او را محکوم به مجازات کرده است بناء علیهذا مستنداً به ماده (3) از مواد اضافه شده به قانون آییندادرسی کیفری مصوب 1337 تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی محترم دیوانعالی کشور به منظور ایجاد رویه واحد دارد.
معاون اول دادستان کل کشورـ حسن فاخری
به تاریخ روز سه شنبه 14/2/1378 جلسه وحدت رویه قضایی هیأت عمومی دیوانعالی کشور به ریاست رییس دیوانعالی کشور و با حضور نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان، رؤسا و مستشاران شعب حقوقی و کیفری دیوانعالی کشور تشکیل گردید:
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر:«با توجه به اینکه ماده (1085) قانون مدنی تصریح براین دارد که زن میتواند در صورتی که مهر وی حال باشد مادامی که مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند وقسمت اخیر ماده مذکور دلالت بر این دارد که امتناع از تمکین، مسقط حق نفقه نمیباشد و مراد از تمکین که در ماده (642) قانون مجازات اسلامی به آن اشاره شده تمکین در مقابل نشوز است بنابراین عدم تمکین از شوهر مادامی که مهر به زن تسلیم نشده باشد موجب نشوز او نیست ونافی مطالبه حق نفقه زوجه از تزوج نمیباشد و زوج در صورت عدم پرداخت نفقه از جهت کیفری قابل تعقیب میباشد. بنابراین رأی شعبه بیستم دادگاه عمومی قم موجه بوده معتقد به تأیید آن میباشم.» مشاوره نموده و اکثریت بدین شرح رأی دادهاند:
رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور
گرچه طبق ماده (1085) قانون مدنی () مادام که مهریه زوجه تسلیم نشده، در صورت حال بودن مهر، زن میتواند از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود لکن مقررات این ماده صرفاً به رابطه حقوقی زوجه و عدم سقوط حق مطالبه نفقه زن مربوط است و از نقطه نظر جزایی بالحاظ مدلول ماده (642) قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) مصوب 2/3/1375 مجلس شورای اسلامی() که به موجب آن حکم به مجازات شوهر به علت امتناع از تأدیه نفقه زن به تمکین زن منوط شده است و با وصف امتناع زوجه از تمکین ولو به اعتذار استفاده از اختیار حاصله از مقررات ماده (1085) قانون مدنی حکم به مجازات شوهر نخواهد شد و در این صورت حکم شعبه دوم دادگاه عمومی تهران مشعر بر برائت شوهر از اتهام ترک انفاق زن که با این نظر مطابقت دارد با اکثریت قریب به اتفاق آراء صحیح و قانونی تشخیص میشود. این رأی وفق ماده (3) از مواد اضافه شده به قانون آییندادرسی کیفری مصوب مردادماه 1337 برای دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.