رأی وحدترویه شماره 563 ()- 28/3/1370
صلاحیت دادگاههای حقوقی در رسیدگی به دعوی اولیای دم علیه ورثه طرف
دیگر در مطالبه دیه قتل غیرعمدی
احتراماً به استحضار میرساند: آقای رییس دادگاه حقوقی 1 شهرضا با ارسال دو دادنامه از شعبات 4 و 5 دیوانعالی کشور تقاضای طرح آن را در هیأت عمومی نموده و با مطالبه پروندههای مربوطه خلاصهای از جریان آنان منعکس میگردد.
1 ـ در پرونده حقوقی 67/95 خواهانها دادخواستی علیه خواندگان به خواسته مطالبه دیه قتل غیرعمدی منصور ماهری به مبلغ چهارمیلیون ریال به دادگاه حقوقی 1 شهرضا تقدیم و توضیح داده که در تصادف مورخ 1/2/1367 در راه خورموج به اهرم تریلی ماک به رانندگی مرحوم عبدالعلی مصدق (مورث خواندگان) با تریلر ولو به رانندگی منصور ماهری (مورث اینجانبان) بیاحتیاطی و انحراف به چپ مورث خواندگان علت تامه تصادف اعلامشده که سبب کشتهشدن مورث اینجانبان شده است بنابراین خواندگان که وارث راننده مقصر متوفی هستند باید دیه را بپردازند دادرس محترم با دعوت طرفین و استماع اظهارات آنان به موجب نظریه 13/10/1367 و متعاقباً حکم شماره 1545 مورخ 13/11/1367 چنین اظهارنظر کرده است:
نظر به اینکه به استناد بند 3 از ماده (7) قانون راجع به مجازات اسلامی دیه اصولاً جنبه مجازات دارد و به استناد ماده (193) قانون اصلاح موادی از آییندادرسی مدنی دادگاههای کیفری صالح جهت رسیدگی به جرایم و تعیین مجازات میباشند مضافاً اینکه به استناد ماده (223) قانون فوقالذکر تحقیقات مقدماتی و بازپرسی در این خصوص ضروری است لذا با توجه به مراتب و با درنظر گرفتن ماده (2) قانون آییندادرسی مدنی که دادگاه را مکلف به رسیدگی مینماید که مطابق مقررات قانونی اقامهشده باشد و اینکه در دعوی اقامهشده اصولاً دادگاه حقوقی صالح به رسیدگی نیست و دعوی مطابق مقررات قانونی اقامه نشده است و مورد از موارد صدور قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادگاه کیفری نیز به نظر نمیرسد زیرا مورد مطروحه از مصادیق ماده (102) قانون آییندادرسی مدنی نیست لذا با توجه به مراتب خواهانها را در دعوی به نحو مطروحه محق ندانسته و نظر به بطلان دعوی صادر و اعلام مینماید.» بر اثر اعتراض خواهانها پرونده در شعبه پنجم دیوانعالی کشور رسیدگی و منتهی به صدور دادنامه ذیل شده است:
دادنامه شماره 570 ـ 5 مورخ: 29/6/1368
رأی ـ با توجه به استدلال دادگاه در صدور نظریه و مستنبط از عمومات قوانین مجازات اسلامی و دیات چون دیه یکی از اقسام مجازاتهای کیفری است و مالاً مستلزم احراز وقوع بزه و انتساب عمل مجرمانه به متهم با انجام ترتیبات رسیدگی مقرر و تعیین نوع و میزان آن و غیره میباشد و در مانحن فیه هرچند فاعل و متهم نیز در زمانی که حادثه اتفاق افتاده فوت کرده لکن با طرح دعوی مطالبه دیه از طرف ورثه مقتول و لازمالرعایه بودن اقدامات مذکور فوق صرفاً در دادگاه ذیصلاح کیفری مقتضی بوده دادگاه پرونده را با صدور قرار عدم صلاحیت خود به دادگاه کیفری ارسال میداشت تا دادگاه مزبور حسب ضوابط مقرر به دعوی رسیدگی و نفیاً یا اثباتاً مبادرت به صدور رأی نماید. علیهذا به جهات بالا با اعلام عدم تأیید نظریه معترضعنه پرونده به مرجع صادرکننده آن اعاده میشود.
2 ـ در پرونده 67/15ح بدواً پاسگاه ژاندارمری دارخوین به دادسرای اهواز گزارش مینماید در تاریخ 16/7/1364 در جاده اهواز و آبادان تصادفی میشود که یک دستگاه تراکتور و یک دستگاه نیسان آمبولانس به یکدیگر برخورد مینمایند و در نتیجه رانندگان مینیبوس و تراکتور فوت میکنند و کارشناس علت تامه تصادف را بیاحتیاطی از جانب راننده آمبولانس تشخیص داده است دادسرای اهواز پس از رسیدگی پرونده را به دادگاه ویژه سپاه پاسداران ارسال میدارد و دادگاه به علت فوت آقای احمد دوستکام قرار موقوفی تعقیب صادر و درخصوص شکایت اولیای دم با اعلام صلاحیت دادگاه حقوقی به عدم صلاحیت خود اظهارنظر کرده است پس از وصول پرونده به دادگاه حقوقی 2 سمیرم خواهانها دادخواستی به طرفیت خواندگان تسلیم و توضیح دادهاند فرزند اینجانبان در سال 1364 با ماشین به رانندگی احمد دوستکام تصادف و فوت مینماید چون مقصر نامبرده است تقاضای صدور حکم بر الزام مادرش به پرداخت دیه کامل دارد. دادرس محترم دادگاه با این استدلال که خواسته خواهانها بیش از چهارصدهزار ریال میباشد صدور قرار عدم صلاحیت اظهارنظر به صلاحیت دادگاه حقوقی یک قمشه مینماید و دادرس محترم حقوقی یک قمشه با این استدلال که جرم در حوزه قضایی اهواز واقع شده و رسیدگی به موضوع در صلاحیت دادگاه کیفری اهواز میباشد و به عدم صلاحیت خود اظهارنظر نموده به واسطه تحقق اختلاف شعبه چهارم دیوانعالی کشور به شرح بینالهلالین انشای رأی کرده است.
رأی شماره 259/4 مورخ 24/3/1367 شعبه 4 دیوانعالی کشور
رأی ـ با توجه به فوت متهم دادگاه جزایی فارغ از رسیدگی به اتهام او میباشد و مطالبه دیه از وراث متهم جنبه حقوقی دارد. لذا با تأیید صلاحیت رسیدگی دادگاه حقوقی 1 شهرضا حل اختلاف میشود.
نظریه ـ همانطور که ملاحظه میفرمایید در موضوع واحد و مشابه از شعب 4 و 5 دیوانعالی کشور آرای مختلف صادر گشته است بنابه مراتب به استناد قانون وحدترویه مصوب سال 1328تقاضای طرح در هیأت عمومی محترم دیوانعالی کشور به منظور ایجاد رویه واحد دارد.
معاون اول دادستان کل کشورـ حسن فاخری
به تاریخ روز سهشنبه 28/3/1370 جلسه هیأت عمومی دیوانعالی کشور به ریاست رییس دیوانعالی کشور و با حضور دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب کیفری و حقوقی دیوانعالی کشور تشکیل گردید.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده دادستان کل کشور مبنی بر: «با توجه به ماده (9) قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری که در تبصره ماده (16) قانون تشکیل دادگاههای کیفری یک و دو و شعب دیوانعالی کشور نیز مورد تأکید قرار گرفته است ولی اینکه امر جزایی منتهی به صدور حکم برائت یا قرار موقوفی تعقیب شده باشد دادگاه کیفری مکلف به صدور حکم مقتضی در مورد دیه نیز میباشد مضافاً به اینکه دعوی ماهیتاً کیفری میباشد و دیه جنبه مجازات دارد نتیجتاً رأی شعبه پنجم دیوانعالی کشور تأیید میشود.» مشاوره نموده و اکثریت بدین شرح رأی دادهاند:
رأی وحدترویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور
نظر به ماده اول قانون دیات مصوب 24/9/1361 که مقرر میدارد «دیه مالی است که به سبب جنایت برنفس یا عضو به مجنیعلیه یا به اولیای دم او داده میشود». و با توجه به مفهوم مخالف جمله ذیل تبصره ماده (16) قانون تشکیل دادگاههای کیفری یک و دو و شعب دیوانعالیمصوب تیرماه 1368 ()چنانچه بر اثر تصادم بین دو وسیله نقلیه موتوری رانندگان آنها فوت شوند و تعقیب کیفری راننده متخلف موقوف باشد رسیدگی به دعوی اولیای دم یکی از رانندهها علیه ورثه راننده دیگراز آن جهت که جنبه مالی دارد در صلاحیت دادگاههای حقوقی است. بنابراین رأی شعبه چهارم دیوانعالی کشور که براساس این نظر صادر شده صحیح تشخیص میشود این رأی برطبق ماده واحده قانون وحدترویه قضایی مصوب 1328 برای شعب دیوانعالی کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.