رأی وحدترویه شماره 552 ()- 3/2/1370
صلاحیت دادگاه مدنی خاص در رسیدگی به دعاوی تولیت
احتراماً به استحضار میرساند آقای سرپرست اداره حج و اوقاف و امور خیریه کازرون طی شماره 2655 مورخ 26/4/1367 شرحی به انضمام دو فقره آرای شماره 193/13 از شعبه سیزدهم و 313/19 صادره از شعبه نوزدهم دیوانعالی کشور ارسال و اعلام داشته شعبه 13 تشخیص تولیت را طبق ماده (14) قانون اوقاف در صلاحیت اداره اوقاف فارس دانسته ولی شعبه 19 تشخیص تولیت منصوص را در صلاحیت دادگاه مدنی خاص تشخیص داده و آرای مذکور با یکدیگر متعارض میباشند و اینک خلاصه جریان پروندههای مذکور معروض میگردد.
1 ـ طبق محتویات پرونده شماره 97ـ64 مدنی دادگاه حقوقی یک کازرون آقای لطفا... بستانیان کازرونی دادخواستی به طرفیت اوقاف شهرستان کازرون به خواسته صدور حکم تولیت موقوفه مرحوم مرتضی کازرونی به دادگاه مذکور تقدیم و تقاضای صدور حکم تولیت موقوفه را به نام خود نموده است و توضیح داده طبق وقفنامه پدر اینجانب املاکی را وقف نموده و تولیت آن را با ارشد اولاد ذکور قرار داده و برادران اینجانب فوت کردهاند و درحال حاضر حق تولیت با اینجانب است و صالح به اداره موقوفه هستم و تقاضای صدور حکم تولیت به نام خود دارم و دادگاه پس از تعیین وقت رسیدگی طبق دادنامه 46 مورخ 18/1/1366 به لحاظ اینکه رسیدگی به صلاحیت متولی و صدور حکم در صلاحیت اداره تحقیق اوقاف میباشد قرار عدم صلاحیت صادر و پرونده را در اجرای ماده (16) قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری به دیوانعالی کشور ارسال داشته است و شعبه سیزدهم طبق دادنامه شماره 193/13 چنین رأی داده است:
رأی ـ نظر به اینکه خواسته خواهان صدور حکم تولیت میباشد که حسب استدلال موجه دادگاه حقوقی یک کازرون در صلاحیت اداره تحقیق اوقاف استان فارس میباشد بنا به مراتب قرار صادره بلااشکال تشخیص و استوار میگردد مقرر است پرونده اعاده شود.
2 ـ طبق محتویات پرونده کلاسه 65/277 مدنی دادگاه حقوقی یک کازرون آقای غلامعلی علینژاد دادخواستی به طرفیت اداره اوقاف کازرون به خواسته صدور حکم تولیت به دادگاه مذکور تقدیم و توضیح داده اینجانب اولاد ذکور و ارشد خانواده پدرم که متولی موقوفه شهید حمزه بوده میباشم و پدرم فوت کرده و امر تولیت طبق وقفنامه به اینجانب که ارشد و صالح نیز هستم میرسد و دادگاه با تعیین وقت رسیدگی طبق دادنامه 319 مورخ 24/3/1366 قرار عدم صلاحیت خود را به اعتبار صلاحیت اداره تحقیق اوقاف صادر نموده و پرونده را در اجرای ماده (16) قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری به دیوانعالی کشور ارسال داشته است و شعبه نوزدهم طبق دادنامه شماره 313/19 مورخ 25/5/1366 چنین رأی داده است:
رأی ـ با توجه به محتویات پرونده و تولیت منصوص متقاضی رسیدگی به موضوع را در صلاحیت دادگاه حقوقی قائممقام مدنی خاص دانسته و مستنداً به ماده (16) قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری با اعلام صلاحیت دادگاه حقوقی یک کازرون قائممقام مدنی خاص تعیین صلاحیت مینماید.
نظریه ـ همانطور که ملاحظه میفرمایید دو فقره آرای صادره از شعب سیزدهم و نوزدهم دیوانعالی کشور با هم متناقض میباشند بدین نحو که شعبه 13 رسیدگی و صدور حکم تولیت را در صلاحیت اداره تحقیق اوقاف دانسته ولی شعبه نوزدهم دادگاه حقوقی یک قائممقام مدنی خاص را صالح به رسیدگی تشخیص داده است بنا به مراتب به استناد قانون وحدترویه مصوب تیرماه 1328 تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوانعالی کشور جهت اتخاذ رویه واحد مینماید.
معاون اول دادستان کل کشورـ حسن فاخری
به تاریخ روز سهشنبه 3/2/1370 جلسه هیأت عمومی دیوانعالی کشور به ریاست رییس دیوانعالی کشور و با حضور نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب حقوقی و کیفری دیوانعالی کشور تشکیل گردید، پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر: «نظر به اینکه صلاحیت شعب تحقیق اوقاف در تشخیص متوفی ناظر به مواردی است که دعوی تولیت مطرح نباشد و با توجه به بند 2 ماده (3) لایحه قانونی دادگاه مدنی خاص مصوب سال 1358 که رسیدگی به دعاوی تولیت را در صلاحیت دادگاه مدنی خاص قرار داده رأی شعبه 19 دیوانعالی کشور مورد تأیید است». مشاوره نموده و اکثریت بدین شرح رأی دادهاند:
رأی وحدترویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور
در موقوفاتی که واقف شرایط و اوصاف خاصی برای متولی قرار داده باشد رسیدگی به دعوی راجع به شرایط و اوصاف مزبور و تعیین متولی برطبق بند 2 ماده (3) لایحه قانونی دادگاه مدنی خاص مصوب 1358 شورای انقلاب () در صلاحیت دادگاه مدنی خاص میباشد و ماده (14) قانون تشکیل سازمان حج و اوقاف و امور خیریه مصوب دی ماه 1363 () صلاحیت دادگاه مدنی خاص را نفی نمیکند بنابراین رأی شعبه 19 دیوانعالی کشور که با این نظر مطابقت دارد صحیح تشخیص میشود. این رأی برطبق ماده واحده قانون وحدترویه قضایی مصوب 1328 برای شعب دیوانعالی کشور و برای دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.