سلام وقت بخیر. بنده خانم ایرانی هستم که شناسنانه و تابعیت ایرانی دارم، ازدواج با پسر غیرایرانی که پاسپورت دانشجویی افغانستانی داره از نظر قانونی چطورهست؟ آیا منعی وجود داره؟ و اینکه به پسر شناسنامه ایرانی میتونه تعلق بگیره؟ و در صورت ازدواج، مدرک شناسایی فرزندان چه خواهد بود؟ ممنونم از پاسخگوییتون
سلام من چندماهه که نامزد کردم و الان میخام عقد کنم ولی پدرم اجازه نمیده و اینکه مادر پدرم دارن طلاق میگیرن و من پیش مادرم هستم و پدرم به خاطره اینکه اعتیاد داره و پیش ما نیست اجازه نمیده بدون هیچ دلیلی من دادخواست ازدواج دادم و این هفته دادگاه دارم میخواستم بدونم بعد از دادگاه که رفتم اجازه ازدواج رو دادگاه میده؟
من از سال 99 به دلیل ورشکستگی پدرم به اجبار به شهرستان کوچ کردیم و به اذن پدرم به تهران برگشتم و مشغول به کار شدم و از مهر 99 با آقایی آشنا شدم و داریم با هم زندگی میکنیم و من با مادرم خیلی صحبت کردم در این باره و مخالفت شدید کردند ( نمیدونن با هم زندگی میکنیم) فقط هم به این علت که این آقا پیروزی زندگی میکنه و پدرم هم مدام فحاشی میکنه و تهدید میکنه.... ما محرم هستیم و میخواییم ازدواجمونو قانونی کنیم .... راه قانونی چیه؟؟ من 32 سالمه و کار میکنم خودم
من 32 سالمه و پدرم به علت ورشکستگی مالی از سال 99 به منزل پدر مادرم در شهرستان منتقل شدیم همه از سال 99 به اذن پدرم برای کار مجدد به تهران اومدم و مشغول به کار شدم تا الان ، از لحاظ مالی هیچ وابستگی به خانواده ندارم .... با مردی آشنا شدم سر کار که دلبسته شدیم و قصد ازدواج داریم ولی هر چه تا الان با مادرم صحبت کردم اجازه ندادند و مادرم گفتند چون منزلشون پیروزی هست من اجازه نمیدم و میدونم همو میخوایید ولی اجازه نمیدم من الان دو ساله که دارم با این آقا زندگی میکنم ( محرم هستیم ) چه راه قانونی وجود داره برای من ؟؟
با سلام من سال 90 با دختر عموم ازدواج کردم از همون اول مشکل داشتیم تصمیم به جدای گرفتیم دادگاه طلاق نمیداد مجبور به تحمل 3 سال غیبت من شدیم تا غیابی طلاق بگیره. با اصرار پدر مادرم با دختری اشنا شدم برای ازدواج و بار اول ک رفتیم خاستگاری گرفتن ن 4 ماه بعد رفتم محل کارش .رفتم مرخصی ساعتی بگیر بیا بریم حرف دارم چند جلسه ب این صورت گذشت ک از حسن نیت من اشکار شدن ک قصدم ازدواجه همه خانواده رو در جریان گذاشتیم و قرار شد فرداش بریم صیغه محرمیت بخونیم و همون شب زنگ زد گفت باید یچیزی بهت بگم بیا فلان جا رفتم گفتش منو سال 92 دزدیدن و بهم تجاوز کردن .من با خودم گفتم اگه قرار بود بگه نمیگفت نرفتم کلانتری واسه پرسجو و قرار شد ب هیچ کسی نگیم بجز من پدرش در جریان بود ک پدرش بخاطر فشار زیاد سکته قلبی میکنن دوماه بعد همون مسئله و فوت میکنن .بلاخره ما محرمیت خوندیم و رفتیم سر خونه زندگیمون از شب اول منو پس میزد و نمیذاشت رابطه داشته باشیم ما تو چند سالی ک باهم بودیم کلن 10 بار رابطه داشتیم اونم ب اصرار من میپرسیدم چرا میگفت امشب حال ندارم فردا شب خودم میام اون فردا شبه هنوز نیومده.با ماشین پدرم تو سفر بودیم ک تصادف کردیم و مقصر تصادف هم شناخته شدم .بخاطر این ک زیاد خسارت نخورم بهش گفتم از من شکایت کن و ادعا دیه کن انجام داد و60 تومن بهش دادن تو 5 روز 20 تومن خرج خانوادش کرد دیدم داره حیف میکنه ب پدرم گفتم میخوام خونه بخرم پول ماشینتو بعدن میدم و هر پسندازی داشتم گذاشتم روش ی خونه خریدم و سه دنگ سه دنگ کردم و از اون روز شروع شد مسافرت های تنهای کلن نبود دیگه برادر های شیشه ایش میذاشت پیش من تا این ک منم شیشه ای شدم .حالا میگه خونه ماشین و جهاز رو بده جداشیم .اینم بگم یک دونه قاشوق هم نیاورده؟